دیشب به سرم زد که به معلم علوم سال سوم راهنماییم زنگ بزنم
یعنی درست ده سال از اون سال می گذرد
با دلهره شماره ای که از ایشون داشتم را گرفتم
اصلا دلم نمی خواست بعد از ده سال خبر بدی بشنوم
پسر یا همسرشون گوشی را برداشتند و اعلام کردند که مسافرت هستند و شماره ی جدیدشون را دادند
به غایت خوشحال شدم
با روی باز پذیرای من شدند
سر از پا نمی شناختم
شمال بودند
میگفتند که با زنگ زدن من مسافرت لذت بخش تری برایشان مهیا شده
قرار شد هفته ی بعد قرار بگذارند که ببینمشان
امروز رسما روی ابرها هستم :)))))
امروز ناخودآگاه احساس خوبی دارم
منتظر اتفاقات خوب هستم
خدایا متشکرم که هستی و تنهام نمیذاری
میخوام از امروز کارهای ارشدم را شروع کنم و با برنامه پیش برم
حتما باید هدف گذاری دقیق داشته باشم
همه چیز به خودم ربط داره
به تلاشم و البته توکلم به خدا
پیش به سوی ارشد مخابرات در دانشگاهی خوب...
به امید خدا
این روزها به جذب معنوی فکر می کنم
یک کار عرفانی که فقط تو هستی و خدا
همان قانون جذب
می خواهم خیر و برکت را از طریق ارتباط بیشتر و مداوم با خداوند به زندگی خود سرازیر کنم
چند روز بیش در یک شبکه ی اجتماعی به یکی از نامه های امام علی (ع) در نهج البلاغه بر خوردم
دقیقا اعتقادات قانون جذب در این نامه متجلی بود
این نامه را در ادامه ی مطلب می آورم
اما اصل موضوع همان آیه ی معروف است
"بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را"
و من هنوز و همیشه به خیری که از خدایم برسد امیدوارم...